1- خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و Propaganda قرار میگیرند؛
2- حرفهای تکراری میزنند؛
3- دایرهی واژگان آنها بسیار محدود است؛
4- خود را نمیشناسند؛
5- با هیجان و احساس زندگی میکنند؛
6- بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛
7- استعداد پوپولیست شدن را پیدا میکنند؛
8- قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛
9- بر آنچه میگویند خیلی کنترل ندارند؛
10- گوش کردن به دیگران را نمیآموزند؛
11- مستعد پذیرش شایعات هستند؛
12- اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمیکنند؛
13- مغز، حالت سولفاته پیدا میکند؛
14- غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش مییابد؛
15- فرصت فکر کردن در زندگی را از دست میدهند؛
16- با واژه «انتقاد» بیگانهاند؛
17- زمینههای تداوم اقتدارگرایی را فراهم میآورند؛
18- حرفهای نسنجیده زیاد میزنند؛
19- منافع خود را به خوبی تشخیص نمیدهند؛
20- با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛
21- حکومتها را خوشحال میکنند؛
22- باعث میشوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛
23- زود عصبانی میشوند؛
24- از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛
25- برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمیکنند؛
26- در همه زمینهها، اظهار نظر میکنند؛
27- راحت بر دیگران القاب میگذارند؛
28- تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمیدانند؛
29- تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمیرود؛
30- نمیدانند جهل چیست.
منبع: کانال دکتر سریع القلم
هر چی توو این دنیا می کشیم از جهل میکشیم
پرسش هرچه که باشد
پاسخ، آموزش است.
میشه بفرمایید مغز حالت سولفاته پیدا میکنه، یعنی چه؟ منظورتون رو متوجه نشدم.
هدف از این جمله در این مقاله آنست که افرادی که کارهای فکری همچون کتاب خواندن انجام میدهند کمتر در معرض زوال عقل قرار میگیرند. زوال عقل به این معناست که سلولهای مغز دچار تخریب شده و اندک اندک اختلالاتی در حافظه، توجه، زبانپریشی، تغییرات روانشناختی و مختل شدن فعالیتهای روزمره تظاهر مییابد.