پرسیدن میتواند گاه بسیار خطرناک باشد. در این جلسه پیش از آنکه به سراغ پرسش اصلی برویم، برآنیم تا دربارهٔ خطر پرسش باهم گفتگو کنیم:
خطر پرسش:
امروزه در فضای مجازی برای بالا بردن مخاطبان، پرسشهای متنوعی در استوریها و پُستها و ... گذاشته میشود و حتّی گاهی از تکنیکهای خاصی نیز برای این کار استفاده میگردد؛ نگارش غلط یک کلمه در پرسش که باعث بازخورد بیشتر مخاطبان میشود چراکه میخواهند اشتباه را گوشزد کنند و این پیام تصحیح املا و نگارش بازخورد صفحه را بالا میبرد یا مثلاً پرسشهایی را به اشتراک میگذارند که از پیش میدانند مخالفان زیادی دارد و با اشتراکگذاری پرسش، حجم پاسخ مخالفان بالا میرود و باز هم بازخورد صفحه افزایش پیدا میکند.
فارغ از اینکه به چه میزان با این راهحلها موافق یا مخالف باشیم، در این میان نکتهٔ قابل تأملی وجود دارد:
پرسش حتّی اگر به بدترین شکل ممکن پرسیده شود و با غلط و انگیزه و سوءاستفاده همراه باشد؛ همچنان میتواند با قلقلکدادن ذهن مخاطب، او را به یک فکر جدید، باور جدید، راهحل جدید و در نهایت یک دنیای جدید رهنمون شود. امّا آیا پرسیدنِ سوالات شخصی نیز این کارکرد را دارد؟
خطر اول: پرسیدنِ سوالات شخصی
پرسیدن سوالات شخصیِ عمیق از این قاعده مستثناست و درصورتیکه سوالی شخصی را مطرح کنیم که برای مخاطب سنگین باشد، احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت چرا که با پرسیدن یک سوال شخصی بزرگ و عمیق و سنگین، ممکن است احساسِ تجاوز یا ترس یا خطر و تهدید به او منتقل شود و اگر پرسشِ ما یادآورِ لحظاتِ سختِ زندگیش باشد، ممکن است احساس غرق شدن در سیاهی و درد به او دست دهد.
خطر دوم: پرسیدن سوالاتِ گمراهکننده
سوالات خوب ما را در مسیر درست، به سوی حقیقت یا هدف دیگری که داریم، هدایت میکنند امّا سؤالات بد ما را به بیراهه میکشاند و انسانهای بدخواه-که ممکن است سیاستمدار، خبرنگار، اینفلوئنسر، روانشناس یا در هر شغل دیگری باشند- میتوانند آنها را برای شکل دادن به گفتگو به گونهای استفاده کنند که فقط به نفع آنها باشد و البتّه خاصیتشان اینست که مخاطبِ ناآگاه متوجّه این تکنیک نمیشود!
خطر سوم: پرسیدنِ سوالات ترسناک
نکتهٔ دیگری که در پرسش وجود دارد آنست که پرسشها میتوانند افراد را بترسانند! ممکن است به نظر عجیب برسد امّا بسیاری از انسانها ممکن است در مقابله با سوالها به یکی از دلایل زیر بترسند:
- ترس از آنکه جواب را نمیدانند
- ترس از آنکه سوال را نفهمیدهاند امّا نمیتوانند این موضوع را ابراز کنند و در نظر خود میترسند که احمق جلوه کنند
- ترس از آنکه پاسخ آنها، رازی تاریک را دربارهٔ آنها آشکار کند و «چهره» ظاهری آنها مورد تهدید قرار بگیر یا خراب شود
آیا این خطرها همیشه بد هستند؟
نه! به طور مثال اگر شما به روانکاو مراجعه کنید ممکن است با پرسیدنِ یک سوال شخصی عمیق، شما را به صورت عمدی به عمق تاریکی و لحظات دردناک کودکی ببرد تا مشکلی را برطرف کند و سپس به آهستگی به شما کمک کند تا از آن حفرههای تاریک، برای همیشه رهایی یابید.
یا مثلاً ممکن است در یک عملیات جنایی، پلیس با پرسیدنِ یک سوال گمراهکننده از گروگانگیر، بتواند گروگانها را آزاد کند.
یا برای خطر سوم نیز تصوّر کنید یک خبرنگار، پرسشی را از یک سیاستمدار مطرح کند و باعثِ آشکار شدنِ رازی سیاه شود؛ اگرچه سیاستمدار از این پرسش ترسیده باشد. همین موضوع در دادگاه نیز میتواند بین قاضی و متّهم نیز رخ دهد.
سوال پرسیدن سلاح خطرناکی است و همچون چاقو عمل میکند که گاه یک جرّاح در دست دارد گاه یک قاتل. پرسش میتواند در اختیار یک جامعهشناس باشد تا عمق جامعه را جرّاحی کند و تودههای سرطانی را بیرون بکشد یا در دست جامعهشناسی دیگر منجر به تحقیقات جهتدهیشده و هدفمند و دروغین شود تا از آنها برای اهداف پلیدی استفاده گردد.
سوال پرسیدن در حقیقت باعث میشود تا شما به جهان و جهانیان اعترافی بزرگ کنید که:
«همه چیز را نمیدانید.»
این اعتراف در انسانها منجر به آن میشود که احساس کنند مخاطب فهمیه است که آنها آسیبپذیرند. پس ممکن است دیگران از این آسیبپذیری در جهت آسیبزدن به آنها استفاده کنند و همین باعثِ ایجادِ احساسِ خطر در زمان سوال پرسیدن در انسانها میشود. احساسِ آسیبپذیری میتواند ناراحتکننده باشد و عدمِ وجود دانشی دربارهٔ یک موضوع، میتواند احساساتی مانند ناکافی بودن، ضعیف بودن، بازنده بودن و .... را در شما بیدار کند.
حال تصوَر کنید در محیط کار حرفهای یا در بحرانیترین روزهای عاطفی، این احساسات به شما دست بدهند. به صورت طبیعی این مسائل میتواند برایتان آزاردهنده باشد.
اگرچه مقدّمهٔ این جلسه اندکی خشن یا ترسناک بود امّا پرسشِ امروز لطیف است. این پرسش در یکی از جلسات کارگاه کتابخوانی دو واحد عشق در روزهای گذشته مطرح شد که بسیار قابل بحث است و در گفتگوها میتوانیم به این پرسش از زوایای گوناگونی نگاه کنیم؛ نگاه فلسفی، نگاهِ سادهٔ معمول، نگاهِ روانشناختی، نگاهِ ادبی و .....
◼️
ارسال دیدگاه در این محتوا، فقط برای اعضای باغآینه امکانپذیر است.
عضویت در باغآینه، ساده و رایگان است و با عضویت در باغ میتوانید به بسیاری از محتواها دسترسی پیدا کنید.
همچنین اگر از عضویت در باغ، رضایت داشتید؛ میتوانید با خرید اشتراک به تمام دورهها و محتواهای اختصاصی باغ نیز دسترسی پیدا کنید.
اگر با باغآینه آشنا نیستید، پیشنهاد میکنیم به بخشهای زیر نگاهی بیندازید.