پرسشِ درست و اساسی، می‌تواند به ما کمک کند تا شکاف‌ها و ایرادهای درک و اندیشهٔ خود را شناسایی کنیم. اگر شما بخواهید درک و اندیشه خود را توسعه دهید؛ یکی از کارها آنست که شکاف‌ها  و ایرادهای موجود در اندیشهٔ خود را بشناسیم.

در حقیقت پرسش ابزار بسیار قدرتمندی است که اینگونه عمل می‌کند:

• تمام مغز شما را تحریک می‌کند و مغز را در اختیار و کنترل خود می‌گیرد (اگر دقت کرده باشید، زمانی که پرسشی از شما می‌پرسند، در آن لحظه نمی‌توانید به چند موضوع متفاوت فکر کنید و در حقیقت پرسش، شما را در لحظه حال قرار می‌دهد و تمام مغز تحریک می‌شود.)
• به ما کمک می‌کند از غرایز اولیه و پاسخ‌های همیشگی، فراتر برویم.
• راه‌حل‌های مختلف را در نظر بگیریم یا درباره‌شان دانش کسب کنیم.
• ایرادهای راه‌حل‌هایی که سالها انجامشان می‌دادیم، ببینیم و درک خود یا دیگری را مورد ارزیابی قرار دهیم.
• با این روند، مهارت استدلال و منطق خود را توسعه ببخشیم و به رشد عقل کمک کنیم.

قدرتِ پرسش را زمانی می‌توانید بیشتر احساس کنید که دو جامعه «پرسشگر» و «فاقد پرسشگری» را باهم مقایسه کنید.

پرسش‌ها همیشه پاسخ قطعی و مشخصی ندارند، گاهی اوقات فقط پرسش‌های بیشتری تولید می‌کنند امّا همین پرسش‌ها، راه مهمی برای درک خود و دنیای اطراف ما هستند. اگر بتوانیم خود و دنیای اطراف را بهتر درک کنیم، آنگاه با احتمال بیشتری می‌توانیم گره از کارها بگشاییم.

در واقع درگیری ما برای پاسخ به یک پرسش، اهمیت بیشتری از خود پاسخ نهایی دارد چرا که آموزش بیشتری برای مغز ما به همراه دارد. پس یکی از نتایج مفید یک پرسش، ایجاد کردن پرسش‌های بیشتر و بهتر و دقیق‌تر است.

به همین خاطر باغ‌آینه پیشنهاد می‌کند که همیشه پس از آنکه به پرسش‌های اساسی، پاسخ دادید؛  پاسخ خود را با این چهار پرسش دوباره مورد بررسی قرار دهید:

• پرسش اول: آیا پاسخی که داده‌اید، درست است؟ 
• پرسش دوم: آیا می‌توانید کاملاً مطمئن شوید که پاسختان درست است؟
• پرسش سوم: وقتی پاسخ خود را باور می‌کنید و از درستی آن اطمینان پیدا می‌کنید، چه تفاوتی کرده‌اید نسبت به زمانی که سردرگم بودید و پاسخ را هنوز پیدا نکرده بودید؟
• پرسش چهارم: اگر پاسخ را تغییر بدهید، شخصیتتان چه تغییراتی می‌کند؟

حال با این مقدّمه در کافه پرسش امروز، به سراغ پرسشی جدید می‌رویم:

◼️