logo
کافه پرسش | جلسهٔ هفتم

بسیاری از ما در زندگی رنج می‌کشیم؛ رنج‌هایی متنوع مانند مشکلات جسمی، مالی، روحی، خانوادگی، نگرشی و .... امّا با این همه رنج متنوع و فراوان به زندگی ادامه می‌دهیم. پس از زمین‌ خوردن‌های سخت و طولانی دوباره بلند می‌شویم و دست بر زانوی خود می‌گذاریم و ساختمانِ فروریختهٔ روانِ خود را از نو می‌سازیم تا زمانی که مرگ خود به سراغ ما بیاید.

برخی از ما نیز در میانهٔ این رنج‌ها خسته می‌شویم و بارِ بودن و زندگی کردن را به دست خود از دوشمان برمی‌داریم و با دست خود مرگمان را رقم می‌زنیم. 

به نظر ما اگر به این موضوعات علاقه‌مند هستید، درس «چرا به معنای زندگی فکر می‌کنیم؟» می‌تواند دلایل این انتخاب‌ها را بهتر توضیح دهد.

این‌ها اگرچه انتخاب‌های شخصی ما هستند امّا در این میان نکته‌ای نهفته است؛
فرض کنید فردی را که از کودکی، به پدر و مادر خود کمک کرده است و آن‌ها را همچون کودکان خود بزرگ کرده است؛ حتماً بزرگ کردن پدر و مادر برای یک کودک بسیار سخت و سنگین است. حال فرض کنید این کودک که پس از سالها، بزرگ شده است و به سن 20 سالگی رسیده است؛ دچار بیماری سرطان می‌شود و می‌بایست تن به شیمی‌درمانی بسپارد امّا نمی‌خواهد این کار را انجام دهد زیرا ترجیح می‌دهد بمیرد تا اینکه زیر بار دردناک شیمی‌درمانی ضعیف و ناتوان شود. او پس از سال‌ها تلاش برای قوی بودن و کمک کردن به خانواده‌اش، ترجیح می‌دهد بمیرد تا اینکه ضعیف و ناتوان باشد. ضعیف بودن برایش سخت است زیرا که شاید می‌داند اگر ضعیف شود، هیچ‌کس نیست تا از او مراقبت کند. به همین خاطر اگرچه به ظاهر خودکشی نمی‌کند امّا اجازه می‌دهد تا سرطان، وجود او را در خود ببلعد و نابود کند.

◼️

پرسش هفتم در کافه پرسش باغ آینه

آیا خواندن این محتوا برای شما مفید بود؟