ممکن است با دیدن این درس بگویید: «وای دوباره بحث قدیمی عاشق و معشوق» امّا فراموش نکنید که آنچه در اینجا دربارهاش گفتگو خواهیم کرد؛ در ادامهٔ ارزشی فراوان مییابد. هدف از این بخش، نگاه کردن به «عاشقی» از زاویهٔ دید بالاتر است. اگر به عشق در طول تاریخ نگاه کنیم، سبکهایی از «عاشقی» را میبینیم که در طول زندگی روزانهمان در اطراف خود نیز میبینیم و در حقیقت فهمِ تاریخِ عشق میتواند دریچهای برای فهمِ عاشقان متفاوت باشد. انتظار آنست که پس از خواندن این درس بتوانید چند گرایش عاشقانه را تشخیص دهید تا در درسهای بعد به کمک آنها بتوانید بیولوژی و ساختار زیستشناختیِ عاشقان متفاوت را بشناسید.
وقتی دربارهٔ تاریخ، صحبت میکنیم اغلبِ ما احساس میکنیم با موضوع سخت و کسلکنندهای طرف هستیم. در باغ آینه هرجا صحبت از تاریخ به میان آمد، فراموش نکنید که مقصود اصلی فهمِ تاریخ نیست بلکه مقصودِ اصلی سفر به اعماق شماست؛ اینکه شما از چه مسیری گذر کردهاید تا به این نقطه که هستید، برسید. در این میان گاهی فهمِ تاریخ به ما کمک میکند و گاهی زیستشناسی و گاهی ادبیات و هنر و ... . در حقیقت مقصود اصلی باغ، یافتنِ ارتباط تاریخ و هنر و زیستشناسی با زندگی شماست.
سیرِ تاریخیِ عشق در ادبیات فارسی
در ابتدا باید از معنی لغت عشق در فرهنگ فارسی سخن گفت. واژۀ عشق را مأخوذ از عشقه میدانند و آن نباتی است كه آنرا لبلاب گويند، که اگر بر اطراف درختی بپيچد، آن را خشك كند. همين حالت، «عشق» است ، بر هر دلی كه طاری(=جاری، عارض) شود، صاحبش را خشك و زرد كند(لغتنامۀ دهخدا به نقل از سهروردی). دهخدا نیز معنی لغت عشق را بحدّ افراط دوست داشتن ذکر کرده است( فرهنگ فارسی معين).
اما در دوران نخستین شعر پارسی، عشقی که بوسیله شاعران وصف میشد غالبا عشق به همجنس بود. شاعرانی مانند فرخی و عنصری و ...، عاشقِ غلامانِ زیباروئی میشدند که خود خریداری کرده بودند و ازاینرو شگفتآور نیست که میبینیم در شعر آنها عشق با کامیابی و شادی و لذت همراه است و از سوزوگداز شاعرانِ دورههای بعد در شعر آنها خبری نیست.
انواع عشق هم از نظر همه شعرای درباری و هم از دیدگاه شعرای غیردرباری، عشق جسمانی و غالبا مذکر است اما گاهی نشانه عشق مونث نیز نزد آنان دیده می شود و در ایران قبل از اسلام نیز عشق، مادی و جسمانی است که هرچند غالبا با پاک دامنی و عفت همراه است اما رنگ عرفانی ندارد.
اما این عشق، پس از هجوم مغول و رواج عرفان و صوفیگری تبدیل به عشق معنوی میشود و کار سوزوگدازِ عشق بالا میگیرد و فیالمثل شاعری چون سعدی به معشوق میگوید: "من بیمایه که باشم خریدار تو باشم؟" و حتّی از ترس، عشق خود را در شب پنهان میکند و میگوید"ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی؟"
در این دوره، عشق همراه با شکستهای اجتماعی جنبه درونی و پرسوزوگداز بخود گرفته و معشوق به مقامی بس بزرگ ارتقاء یافته است. نظامی گنجوی در مثنوی خود عشقی درونی، پرسوزوگداز و گاه عرفانی را وصف میکند؛ عاشق نمیخواهد به وصال معشوق برسد و حتی گاه میخواهد از او آزار و شکنجه بیند تا مزّهٔ عشق را بیشتر بچشد. مجنون -که احتمالاً همگی میشناسیدش- نمایندهٔ عاشقانی از این دست، گوش خود را بر نصیحت اندرزگویان بسته است و بر آن است که آتش عشق هر دم او را بیشتر بسوزد امّا عشق در غزلها و منثویهای عرفانی از پیرایههای مادّی عاری شده و صورتی مرموز و عرفانی به خود گرفته است.
آنچه که در باغآینه بیشتر مورد توجه واقع شده است آنست که این روند در شعر و ادبیات فارسی، در حقیقت روند «عشق» و «عاشقی» را در طول تاریخ ایران نیز نشان میدهد. گویی در حال دیدن فیلمی هستیم که تاریخِ عشق در ایران را به ما نشان میدهد.
امّا دیدن فیلمی از تاریخِ عشق در ایران به چه دردی میخورد؟ همانطور که بالاتر گفته شد؛ مقصود اصلی باغ، یافتنِ ارتباط تاریخ و هنر و زیستشناسی با زندگی شماست؛ بدین معنا که انسانهای بسیاری در حال حاضر زندگی میکنند که هر کدام شبیه یک برههٔ تاریخی عاشق میشوند یعنی؛ اگر چه در سال ۱۴۰۲ زندگی میکنیم امّا برخی انسانها شبیه سال 1365 عاشق میشوند و برخی شبیه سال 1302 عاشق میشوند و شکل و ظاهر و محتوای «عاشقی» این افراد باهم تفاوت دارد. همانطور که شکل و ظاهر و محتوای عاشقی در طول تاریخ باهم فرق داشتهاند.
پس با این قصد به سراغ فهمِ تاریخِ عشق در ادبیات فارسی میرویم:
هفتاد سال عاشقانهٔ محمد مختاری
کتاب هفتاد سال عاشقانهٔ محمد مختاری، اشعار عاشقانهٔ فارسی را در هفت دهه بررسی کرده است. به نظر محمد مختاری، کل گونههای عاشقانه در ادب پارسی را میتوان به سه گرایش عمده تقسیم کرد و برای این سه گرایش، سه نماینده از میان شاعران و سه نماینده از میان داستانهای عاشقانه معرّفی کرده است.
او در بررسی عاشقانههای ادبی، سه شاعر مهم را مطرح میکند که هر کدام سبکی از «عاشقی» را در اشعار خود به تصویر کشیدهاند. سه نفر که سردستهٔ سه گرایش و سه سبک از «عاشقی» هستند:
- فرخی سیستانی
- سعدی
- مولوی
از طرفی دیگر نیز، سه داستان عاشقانه را نام میبرد که نمونهٔ بسیار دقیقی از این سه گرایش هستند:
- «وِیْسْ و رامین» فخر الدین اسعد گرگانی
- «لیلی و مجنون» نظامی
- «سَلامان و اَبْسال» جامی
این سه شاعر و سه داستان عاشقانه هم از نظر تاریخی در پی هم میآیند
و هم از بابت درجه گرایش از عشق جسمانی به روحانی بر یک منحنی صعودی قرار می گیرند.
هنگام به کام
فرهنگدوست عزیز
عضویت در باغآینه، رایگان و سریع است و کافیست برای خودتان نام و رمز عبور تعیین کنید.
شما با عضویت در باغآینه، به بخشی از درسهای باغآینه دسترسی پیدا میکنید.
- برخی درسهای وزارت مطالعه ( * )
- برخی درسهای دمی پیش دانا ( * )
- برخی جلسات کتابخوانیها ( * ، * ، * )
- بسیاری از بخشهای موزهٔ انسانهای معمولی
- تمام بخشهای کافه پرسش
دوست عزیز؛
اگر با باغآینه آشنا نیستید و ترجیح میدهید درباره باغ بیشتر بدانید، میتوانید بخش درباره ما را مطالعه کنید یا به نظرات دانشجویان باغ، نگاهی بیندازید و دقیقتر به این پرسش فکر کنید که آیا باغآینه برای شما مناسب است یا نه؟
تمرین:
۱- فیلم شیرین ساختهٔ عباس کیارستمی را ببینید.
۲- شعر عاشقانهای که دوست دارید، اینجا یادداشت کنید و توضیح دهید شعر به کدام گرایش در تاریخِ عشق نزدیک است. (پیشنهاد میکنم برای این تمرین یکی از شاعران بالا را انتخاب کنید و شعری عاشقانه از او را پیدا کنید و کامل بخوانید و دربارهٔ آن ب این تمرین نیز پاسخ دهید)
۳- شما به کدام گرایش در طول تاریخِ عشق نزدیکتر هستید؟
۴- برداشت خود را از پاراگراف آخر بنویسید.(حتی اگر احساس میکنید چیز خاصی متوجه نشدهاید، هیچ اشکالی ندارد بلکه هرآنچه که فهمیدهاید در قالب یک یا چند جمله بیان کنید.)
مسیر پیشنهادی باغ آینه برای خواندن مطالب دو واحد عشق