دوازده عامل که باید در زمان فکر کردن به معنای زندگی، چک کنیم

اغلب انسان‌ها حسّ تلخ پوچی و بی‌معنایی شدید را لمس کرده‌اند امّا بسیاری از ما در آن لحظات نمی‌دانیم چرا دچار این احساس شده‌ایم و چگونه می‌توانیم آن را تغییر دهیم. این حالت شبیه آن است که در بخشی از خانه، لولهٔ آبی ترک برداشته و آب به بیرون نشت می‌کند امّا هیچ کس هنوز متوجه نشده است و زمانی افراد متوجه می‌شوند که دیوارها نم‌ داده‌اند و رطوبت همه‌جا را گرفته است. در آن لحظات نیز کسی نمی‌داند دقیقاً کدام لوله به چه دلیل و چگونه شکسته و ترک برداشته است بلکه فقط می‌بینیم که رطوبت، بوی نم، صدای چک چک قطرات آب و ... می‌آید.

چرا احساس پوچی و بی‌معنایی می‌کنیم؟

گاهی اوقات برخی افراد با اینکه هیچ کار سنگین یا مشقّت‌باری انجام نداده‌اند احساس می‌کنند که خسته، بی‌انگیزه و بی‌حوصله هستند و زندگی را فرساینده، خسته‌کننده و احمقانه می‌بینند چرا که تکرار اعمال روزمره به نظرشان بی‌معنی، بیهوده و حتّی مسخره می‌آید. با خود می‌اندیشند که دیگران چگونه هر روز به صورت تکراری در صبح بیدار می‌شوند، صورت خود را می‌شویند، صبحانه می‌خورند، برای رفتن به سر کار سوار ماشین و اتوبوس می‌شوند و پیاده می‌شوند و تا شب، رفتارهایی اینچنین تکراری را انجام می‌دهند و همچنان خوشحال و با لبخند و پر امید ادامه می‌دهند.

زمانی که این وضع ادامه پیدا می‌کند، رطوبت تمام خانه را می‌گیرد؛ افکار خودکشی، گریستن، خستگی شدیدتر و ... ذهن و جسمِ فرد را در بر می‌گیرد. گاهی با تلاش‌های فردی و اجتماعی، انسان‌ها از این موقعیت نجات پیدا می‌کنند و گاهی نیز زطوبت و آب همه جا را می‌گیرد و خانه، ویران می‌شود.

بسیاری گمان می‌کنند که این وضعیت تنها به دلیل افسردگی ناشی از مسائل ژنتیکی است و با دارو درمانی قابل کنترل است در حالی که همیشه علت اولیه در ژنتیک فرد نیست.

و  در این زمینه که علت اصلی افسردگی ناشی از احساس پوچی و بی‌معنایی در کجا نهفته است، دیدگاه‌های متنوعی قرار دارد. در علوم اعصاب، علت در بهم‌ریختگی شیمی مغز است. در مغز شما هورمون‌هایی ترشح می‌شوند که در حالت عادی همگی(سروتونین، دوپامین، ...) به صورت معمول ترشح می‌شوند و همه چیز سر جای خود قرار دارد. حالت عادی یعنی زمانی که دچار اضطراب و افسردگی نیستید و با پدیده سنگین و پیچیده‌ای مواجه نشده‌اید.

امّا MRI نشان می‌دهد که وقتی مغز شما با پرسش جدید و پیچیده‌ای مواجه می‌شود یا زمانی که افسردگی، اضطراب، سوگواری و ... را تجربه می‌کند؛ قسمت‌های متفاوتی از مغز تحریک می‌شوند و سطح کورتیزول افزایش پیدا می‌کند.

چه عوامل و حوادث خاصی، باعث ایجاد این التهابات در مغز می‌شوند؟