«شیرین و شایسته است» از ویلفرد اُوِن
اگر در کابوسی چنین نفسگیر با من همراه میشدی،
در پشت واگنی که او را در آن انداختیم،
و به چشمان سفیدی که در صورتش نمایان بودند، نگاه میکردی...
به نظر باغآینهایها، شعر یک اثر هنری است که بهتر است در گالریها به نمایش گذاشته شود و مردم از سراسر جهان بیایند و این آثار خارقالعاده هنری که با کلمات ساخته شدهاند، ببینند و بخوانند و از عمق زیبایی آنها شگفتزده شوند.به همین دلیل در باغآینه بخشی با عنوان «گالری شعر» ایجاد کردهایم تا شعرهای زیبای جهان را با هم بخوانیم و بشنویم.
اگر در کابوسی چنین نفسگیر با من همراه میشدی،
در پشت واگنی که او را در آن انداختیم،
و به چشمان سفیدی که در صورتش نمایان بودند، نگاه میکردی...
فصل اول زندگی من
همینطور که در خیابان قدم میزنم،
ناگهان در چاه عمیقی که سر راهم بوده میاُفتم
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم: «عزیزم، این کار را نکن.»
امشب به ذهنم رسید نامههای قدیمی را باز کنم و بخوانم
نمیدانستم دارم با آتش بازی میکنم و با دست خودم قبرم را میکَنم!