پیمان | کودکی
من پیمان هستم؛ متولد سوم فروردین ۱۳۵۲ . در بیمارستان کمالی شهر کرج به دنیا اومدم. پدرم نظامی بودند، مادرم خانهدار. آخرین بچهی یک خانواده پرجمعیتم. ۱۰ تا بچه هستیم و من دهمین بچه بودم.
من پیمان هستم؛ متولد سوم فروردین ۱۳۵۲ . در بیمارستان کمالی شهر کرج به دنیا اومدم. پدرم نظامی بودند، مادرم خانهدار. آخرین بچهی یک خانواده پرجمعیتم. ۱۰ تا بچه هستیم و من دهمین بچه بودم.
یکی از پرسشهای پرتکرار در زمان آغاز کتابخوانی موضوعی، اینست که «از کجا شروع کنیم؟» و دیدگاههای متفاوتی در پاسخ به این پرسش به کار میروند که در ادامه درباره آنها باهم گفتگو خواهیم کرد.
همه ما واژه مطالعه را در کنار واژه کتاب و خواندن به یاد میآوریم. این درحالیست که در معنای لغوی این واژه مفهوم خوانش کتاب وجود ندارد. آنچه ما از این لغت به یاد میآوریم معنای مصطلح آن است نه معنای لغوی و دقیق آن.
دوازده سال بود که کلاس بحث آزاد در باغآینه برگزار میشد. این دوره به این صورت برگزار میشد که هر کدام از ما، پرسشی را مطرح میکردیم و پرسشها را به رأی میگذاشتیم. هر پرسشی که رأی بیشتری میآورد، دربارهٔ آن گفتگو میکردیم.
آیا فقط مردگان باید در موزهها باشند؟ اشیایی که دیگر استفاده نمیشود، انسانهای مومیایی شده، ماشینها و خانههایی که دیگر کسی در آنها زندگی نمیکند و ... چرا موزهٔ انسانهای زنده وجود ندارد؟ موزهای که در آن از پشت شیشهها، زندگی انسانهای معمولی را که در حال حاضر زندگی میکنند؛ ببینیم...
ارج و ارزش هرکسی زمانی روشنتر میشود که از خود بپرسیم: اگر «او» نبود، چی میشد؟ یعنی؛ با بودنش چه ثمری داشت که در نبودنش کسی نمیتوانست جای او را پر کند.